
حجاب بدلائل قرآنی و روایی امری فطری است
دلیل ۱) هنگامیکه حضرت مریم (س) بواسطه معجزه الهی (خرق عادت)، (به حضرت عیسی (ع)) باردار شد و به جهت اینکه مردم جاهل او را به فحشا و بیعفتی متّهم نکنند، از آنان فاصله گرفت تا دور از آنها وضع حمل کند، قرآن کریم از زبان مریم (س) بدین گونه نقل می فرماید: (یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنتُ نَسْیا مَّنسِیّا) (سوره مریم، آیه۲۳) (مریم آنقدر ناراحت شد که) گفت: ای کاش پیش از این، مرده بودم و بکلی فراموش میشدم! این سخن حاکی از نهایت پریشانی و ناراحتی زنی است که احساس می کند از نظر مردم، حیا و عفتش لکهدار شده است، از اینرو، آرزوی مرگ میکند. این نشان میدهد حیا تمام وجود اوست که با رفتن آن، جانش هم در حال از بین رفتن است و این غیر ازفطری بودن حیا، دلیل دیگری ندارد.
دلیل ۲) قرآن کریم در بیان داستان آدم و حوا (هنگامیکه از درخت ممنوعه تناول کردند؛ و بواسطهی آن از باغ عدن رانده شدند) میفرماید: در آن هنگام زشتیهای پنهان بدنشان بر آنها آشکار شد؛ لذا از این بابت مضطرب و پریشان شدند و به سرعت خود را با برگهای درختان پوشاندند (فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ)؛ (سوره اعراف، آیه۲۲) و هنگامی که از آن درخت چشیدند، زشتیها و قسمتهای پنهان اندامشان بر آنها آشکار شد و (به سرعت) شروع به قراردادن برگهای درختان بهشتی بر خود کردند تا آنها را بپوشانند) این نکات در رابطه با این داستان، قابل ملاحظه است: ۱. آنها با هم رابطه زوجیت داشتند و به یکدیگر مَحرَم بودند ۲. کسی غیر از آنها در آنجا نظاره گر اندامشان نبود. ولی با این حال از برهنگی خود مضطرب و پریشان شدند و به سرعت اقدام به پوشش خود داشتند این نشان از فطری بودن پوشش و حجاب دارد.
دلیل ۳) هنگامی که زن عزیز مصر دربها را بست «وَ غَلَّقَتِ الْأَبْواب» (سوره یوسف، آیه۲۳) و اراده نمود تا از یوسف کام گیرد بنا به نقل حسن بصرى: آن ((برهانی)) که موجب شد تا حضرت یوسف (ع) تمایل به زلیخا نشان ندهد، و از وی روی برگرداند، این بود که دید همسر عزیز مصر نخست چادرى بر روى چیزى (بتی) افکند، پرسید چه مى کنى؟ گفت: روى بتم را مى پوشم که مرا به چنین حالتى نبیند، یوسف گفت تو از یک سنگ و جماد بى چشم و گوش حیا مى کنى و من از خدایى که مرا مى بیند و از پنهان و آشکارم خبر دارد حیا نکنم. (ترجمه المیزان، ج۱۱، ص۱۷۶).
این احساس شرمی که زلیخا از یک بت و جماد داشت نشان از فطری بودن حیاء و پوشش دارد.
دلیل ۴) روایتی است که اصبغ بن نباته از مولی الموحدین علی (ع) نقل می کند: «عَنْ اَصْبَغِ بْنِ نُباتَه قال، قالَ اَمیرُالْمُؤمِنینَ (علیهالسلام): خَلَقَ اللّهُ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ الشَّهْوَةَ عَشَرَةَ اَجْزاءٍ فَجَعَلَ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فِی النِّساءِ وَ جُزْءً واحِدا فِی الرِّجالِ وَ لَولا ما جَعَلَ اللّهُ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ فیهِنَّ مِنَ الْحَیاءِ عَلی قَدْرِ اَجْزاءِ الشَّهْوَةِ لَکانَ لِکُلِّ رَجُلٍ تِسْعُ نِسْوَةٍ مُتَعَلِّقاتٍ بِهِ» (کافی، شیخ کلینی، ج۵، ص۳۳۸، ح۱)
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: «خداوند ـ عزّوجل ـ شهوت جنسی را ده قسمت آفرید. نُه قسم آن را در زنان قرار داد و یک قسم آن را در مردان؛ و اگر خداوند ـ عزّوجل در آنها به اندازه شهوت جنسی شان حیا و شرم قرار نمی داد، هر آینه به هر مردی نُه زن آویزان (وابسته) می شد.
دلیل ۵) روایتی است که ابی بصیر از شنیدهی خود از حضرت صادق (علیه السلام) نقل میکند: «عَنْ ابی بصیر، قالَ سَمِعْتُ اَباعَبْدِالله (علیهالسلام) یَقولُ: «فُضِّلَتِ الْمَرْأَةُ عَلَی الرَّجُلِ تِسْعَةً وَ تِسْعینَ مِنَ اللذَّةِ وَ لکِنَّ اللّهَ اَلْقی عَلَیْها الْحَیاءَ» (کافی، شیخ کلینی، ج۵، ص۳۳۹، ح۴)
در این روایت، حیای زن، از روایت پیشین هم بیشتر بیان می شود. ابو بصیر می گوید: از امام صادق (علیهالسلام) شنیدم که می فرمود: «شهوت جنسی زن نود و نُه برابر مرد است، اما خداوند بر او حیا قرار داده است». از این دو روایت استفاده می شود که در طبیعت و آفرینش زن، حیا بیش از مرد قرار داده شده و این از خصایص فطری اوست.